از خودم ناراضیم

ساخت وبلاگ

از خودم ناراضیم، هر شب که می‌خوابم و هر صبح که بیدار میشم بخودم هشدار میدم در مورد اتلاف وقتم، درست رفتار کردن، درست برنامه ریزی کردن و ... اما همون آش و همون کاسه است، از خدا میخوام خودش هدایتم کنه

تحت غاری خونه استرس درساش  رو داره منم که دوباره به اقتضای شغلم رشته جدیدی رو توی دانشگاه میخونم یه ترم بالاتر از تحت غاری خونه ام هر چی داداش کوچیکه استرس داره ،من بیخیالم

فردا صبح تصمیم دارم پیاده برم سر کار، اونطوری بیشتر خوش میگذره، چند روز قبل که پیاده میرفتم یکی از دوستای مریم رو دیدم، بنده خدا کلی ذوق کرد البته کلا آدم با ذوق و صاف و ساده اییه و این خصوصیتش باعث دوستداشتنی شدنش برای من میشه، خلاصه تا منو دید بغلم کرد و روبوسی و ... هر چی با لبخند و مهربونانه گفتم کرونا... بابا کرونا و ... اصلا فایده نداشت، می‌دونم که رفتارش از رو سادگی و پاکی قلبشه برای همین فقط بهش لبخند زدم و بخدا توکل کردم فعلا زندم.

حرفهای خودمونی من...
ما را در سایت حرفهای خودمونی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daram110c بازدید : 154 تاريخ : دوشنبه 20 بهمن 1399 ساعت: 11:16