یه روز کاری

ساخت وبلاگ
امروز سرکار خیلی شلوغ بود و حسابی خسته شدم، همینکه خونه رسیدم بعد از عوض کردن لباسا و شستن جورابام خوابیدم تا دم دمای افطار ، حدود ساعت 7 بیدارشدم افطاری آماده بود، خورشت آلو، منم ظرف رو شستم سفره روپهن کردم ،دوغ رو درست کردم کتری رو هم گذاشتم تا هم آب گرم قبل افطار آماده بشه هم چایی بعد از افطار رو آماده کنم، چون هنوز تا افطار زمان باقی مونده بود رفتم و اتاق آخریه رو جم وجور کردم مریم و امینه بیرون بودن، مهدیه هم که خواهر بزرگست ، موقع افطار متوجه هجوم زیاد مورچه ها کنار سفره شدیم و لازم بود که خونه رو سمپاشی کنیم چون با این وضعی که پیش میرفت کم کم ما توسط مورچه ها خورده میشدیم خوشبختانه توی انبار حیاط یه قوطی پودر سم داشتیم حال رو حسابی جارو کشیدم رو فرشیا رو با امین حسابی تکوندیمو و دوباره پهن کردیم و همه جای هال و پذیرایی رو پودر سم زدم ، من این اعتقاد رو دارم که خونه که تمیز باشه حال و هوای آدم خیلی آروم و شاد میشه و واقعا روی روحیه تاثیر داره،

الان ساعت 2 نصف شبه و باید یه ساعت و نیم دیگه برای درست کردن سحری بیدار شم، پس به امید فردایی بهتر.

حرفهای خودمونی من...
ما را در سایت حرفهای خودمونی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daram110c بازدید : 322 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 4:10