پنجشنبه

ساخت وبلاگ

همین الان یه شیر گرم خوردم با کمی کیک کنجدی ، نمیدونم که چرا چندروزیه که گشنم نمیشه، فکر کنم بخاطر فکر کردن زیاده، تنها چیزی که آدم رو از فکر کردن های بی مورد نجات میده فقط توجه به خداست و همینطور مرگ، هر موقع اینا رو به مریم میگم فکر میکنه من دپرسم که این حرف رو میزنم ولی واقعیت اینه که یادآوری مرگ و اینکه همه چیز کوتاه مدته و باید خودت رو برای حساب کتاب آماده کنی و یه روزی قرار بیدار بشی و توضیح همه رفتارات رو بدی و اینکه همه چیز دنیا و زندگیت یه طرح از پیش تعیین شده است و خدا تو رو توی این طرح و مسیر قرار داده تا طبق اصولش اونو طی کنی و همه چیز فرمان اونه و تو باید مطیع باشی و بس واقعا به آدم  آرامش  میده، جاتون خالی چه حس خوبی داره شب توی حیاط با هوای سرد که خودت رو پوشوندی به آسمون نگاه کنی و یاد مرگ باشی انگار یه آبی همه افکارت رو  و می بره و میشوره و به آدم روحیه ایی میده که بتونه بهتر در مقابل مشکلات مقاومت کنی

راستی کیف جدیدی خریدم ، کیف ساده اییه ولی من دوستش دارم و شاید مسخره بنظر برسه اما، نشستم و با هاش مهربونانه حرف زدمو بهش خوش آمد گفتم و اینکه از داشتنش خوشحالم ، فکر میکنم این خصلت جزء لاینفک زن هاست و دوست دارن به که محبت کنن راستش گاهی اونقدر احساسم فوران میکنه که تصور میکنم وقتی همه دنپاییا توی هوای سرد و تاریک حیاط بیرون میمونن میترسن و میارمشون داخل،الان یاد استاد روانشاسیم افتادم یادم میاد ماجرای یه دختر بزرگ رو برامون تعریف کرد که با سن بالا عروسک میخرید و کلی تحلیل روانی میکرد که این دختر مبتلا به فلان و فلان ....... شده با خودم میگم اگر در مورد خودم بهش  سریع دست وم پامو میبست و راهی تیمارستانم میکرد اما این مسئله حاصل تخیل فعال منه و  خب امیدوارم خواننده ها در موردم فکرای ناجور نکنن، ناراحت میشم

خب از این حرفا بگذریم، میخوام اعلام کنم که در حال احداث یه کانال داستان هستم و میخوام بعضی از کتابهایی که دوست دارم رو بخونم ، اگر افتتاحش کردم حتما آدرسش رو براتون میذارم 

به امید فردایی بهتر.

[ پنجشنبه نهم دی ۱۳۹۵ ] [ 22:41 ] [ خ. توحیدی نژاد ] [ ]

حرفهای خودمونی من...
ما را در سایت حرفهای خودمونی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daram110c بازدید : 170 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 5:02